کیمیاکیمیا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره

کیمیا، دختری از ورای آسمانها

اولین سینما!!

1390/11/30 11:28
نویسنده : سمانه - امیر
611 بازدید
اشتراک گذاری

سه شبنه بابا اومد خونه گفت حوصله خونه ندارم بریم یه جاییچشم .....تصمیم گرفتیم بریم پاساژ بغل خونه یه کم پچرخیم ...اونجا که رسیدیم بعد از اون همه بد قلقی که تو دبی داشتی منو و بابا پر رو پر رو گفتیم بریم سینما با کیمیا!!!!!!!!!!تعجبفوقش میام بیرون دیگه هههههههه .....از خود راضی.

رفتیم اسب حیوان نجیبی است!یه ربع اول تو تاریکی بازی کردی!!!!بعد طلب شیر کردی منم رفتم بیرون شیرت دادم اخه اون تو تاریک بود نمی دیدم چی به چیه !!!با شیر خوابیدی و منم گذاشتمت تو کالسکه اومدم تو سالننیشخند ....با اون سر و صدا سینما نیم ساعت خوابیدی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!از خود راضیبعد که بیدار شدی یه 10 دقیقه تحمل کردی و جیغت دراومد ....منم مجبور شدم اومدم بیرون با تو بازی کردم تا فیلم تموم شد و بابا اومد......ههههههههه 

حالا بچرخ تا بچرخیم... ببینم بلاخره ما پیروز میشم و تو با ما همراه میشی و یا تو پیروز میشی و ما رو خونه نشین میکنی متفکر

و کیمیا تو راه رفتن به سینما.....داره میگه دارید با من میرید سینما!!!فکر کردیداز خود راضی

راستی خیلی از این پتو آبیت تشکر کن ...موندن تو کالسکه رو واست خیلی راحت کردهچشمک(کار دست مامانه وقتی کوچک بود!!! هههههه)

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامان ریحانا
28 بهمن 90 1:26
بابا ای ول به ولت من بودم با اینهمه که تو سفرتون از کیمیا جون ( البته به گفته ی خودتون ) سختی کشیدید دیگه بی خیال همه چیز می شدم
حالا چه فیلمی دیدی؟


ههههه رفتیم اسب حیوان نجیبی است
مهسا
28 بهمن 90 19:07
بوسسس برای کیمیا جونم
سپید مامان علی
29 بهمن 90 0:29
به نظر من کیمیا پیروز میشه انشاءالله که یکم بزرگتر بشه نمی دونم والا چی بگم بهتر میشه............
سمیه
29 بهمن 90 15:24
ماشالهبه این دخمل.ای ول چه مامان بابای با حالی داری.با اون همه کاری که تو دبی یرشون آوردی تو رو بردن سینما.انشاله همیشه خوش باشی
سمیرا مامان آنیتا
29 بهمن 90 16:26
خوبه که هنوز شما امیدوارید
ما و آنیتا و سینما ... نهههههههههههه هرگز


ههههههه امید نداریم سمیرا جون پوست کلفتیم
مهدیه مامان همتا
30 بهمن 90 11:13
کیمیا جونم خانومه عزیزم هیچ وقت مامانشو اذیت نمیکنه نیم ساعت خوابیده
خداییش خیلی باحالین هههههه
چه فیلمی دیدین؟


اسب حیوان نجیبی است!!
صوفی مامان رادمهر
30 بهمن 90 13:12
خب بچه ام دوست نداره ساکت تو یه جای تاریک بشینه...کیمیا جونم خیلی خوشجل شدیا
خاطره مامان بردیا
1 اسفند 90 9:34
منم دوست دارم این امتحان کنم اما شدیدا می ترسم... راستی کاشپنش خیلی نازه
خاله فهیمه
1 اسفند 90 23:40
خوشم میاد از اعتماد به نفس البته من می دونم از خودگذشتگی تو بوده که آقا امیر یه کم از خستگی دربیان