1 ساله شدن حضور کیمیا تو زندگیمون
با همه خستگی که دارم (اخه امروز روز شلوغی بود امتحان و تحویل 5 تا تمرین 30 صفحه ایی و ....) دلم نیومد که نگم امروز چه روزه قشنگی هست..... یک سال پیش تو یه همچین روزی ما فهمیدیم تو داری میای آره پنج شنبه 20 آبان 1389 ساعت 0 شب (یعنی ساعت 12 چهارشنبه ) بی بی چک من در کمال ناباوری من و بابا + شد اخه فکر نمیکردیم به این زودی بیای ولی نگو که تو چمدونت رو بسته بودی و کفشاتم پات کرده بودی و فقط منتظر بودی ما دعوتت کنیم که با سر بپری تو دل این زندگی . یه خط پرنگ و یه خط کمرنگ بازم باور نکردیم و منتظر موندیم تا شنبه بشه و بریم آزمایش. 5 شنبه صبح هم با دوستان یعنی خاله فاطمه و خاله صدیقه و همسرانشون رفتیم کوه ...