اندر احوالات این روزهای کیمیا مامان ذکر شده به روایت تصویر 2
تو پست های قبلی یادتونه گفتم کیمیا یه دفعه خودش چه جوری اومد پایین از تخت ...این عکساشه.....ولی چند روزه یادش رفته چکار میکرد هههههه با سر میخواد بیاد زمین !!!!!یا عجله داره یا حافظه اش فرمت شده هههههههه
داره میچرخه که برعکس بشه
برعکس شد!!!!هههه
حالا داره میاد پایین...
کیمیا:چی فکر کردی؟فکر کردی نمی تونم بیام؟
مامان :بر منکرش لعنت اخمت قربون بشم من ....خدایی جذبه داری ها هههههه
اینم یک بار دیگه :
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی