کیمیاکیمیا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 5 روز سن داره

کیمیا، دختری از ورای آسمانها

اندر احوالات این روزهای کیمیا مامان ذکر شده به روایت تصویر 2

1391/2/5 17:25
نویسنده : سمانه - امیر
777 بازدید
اشتراک گذاری

تو پست های قبلی یادتونه گفتم کیمیا یه دفعه خودش چه جوری اومد پایین از تخت ...این عکساشه.....ولی چند روزه یادش رفته چکار میکرد هههههه با سر میخواد بیاد زمین !!!!!یا عجله داره یا حافظه اش فرمت شده هههههههه

 

داره  میچرخه که برعکس بشه

برعکس شد!!!!هههه

حالا داره میاد پایین...

کیمیا:چی فکر کردی؟فکر کردی نمی تونم بیام؟

مامان :بر منکرش لعنت اخمت قربون بشم من ....خدایی جذبه داری ها هههههه

اینم یک بار دیگه :

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

خاله نفس
5 اردیبهشت 91 21:26
ای جونم قلبونت بشم همیشه موفقه من
مامان سمی
6 اردیبهشت 91 10:50
آفرین گل خوشگلم صد آفرین هزار و سیصد آفرین
خاطره مامان بردیا
6 اردیبهشت 91 11:57
خیلی باحال بود. خیلی از این سرهمی راه راه کلاه داره خوشم اومده ها بردیا هم یکی دوباره با سر اومد پائین بار سوم خودش عقبکی بود. الان دیگه یاد گرفته.
سمیه
6 اردیبهشت 91 17:45
سمانه خانوم کجا میری یهو نیستی چند وقت باور کن نگران میشیم .بیا یه خبری از کیمیا بذار و زود برو.الهی زنده باشه و راحت از شیرت جدا بشه حتما سلامتیش اینجوری بهتر میشه.موفق باشید
سمیرا مامان آنیتا
7 اردیبهشت 91 23:29

آخه مامانی این چه عکساییه ؟ من آبرو دارم
خیلی عکساش ناز بود سمانه جان .. نصفه شبی کلی قربون صدقه اش رفتم


قربونت برم سمیرا جون....
خاله فهیمه
8 اردیبهشت 91 19:14
ای وروجک یه دندون محکم طلبت
زهره
9 اردیبهشت 91 8:18
کیمیای خاله آفرین به این همه پیشرفت...هوراااا خدایی با اومدن پایین از تخت خیلی حال کردم هوارتااااماچ آبدار
فرناز مامان ایلیا
10 اردیبهشت 91 13:54
آفرین شیطووون بلای خاله....قربونش برم من...لباس صورتیه خیلی نازه....
مامي گل
11 اردیبهشت 91 11:44
ميخوام بخولمت موشموشك
سپید مامان علی
11 اردیبهشت 91 13:42
ای جانم....ماشاءالله به همت و پیشرفتت کیمیا جونی
صوفی مامان رادمهر
12 اردیبهشت 91 10:14
ای وروجک شیطون بلا... حالا بذار راه بیافته مامان سمانه اوم موقع حالت رو می پرسم خواهر
مامان رانيا
13 اردیبهشت 91 14:02
اي جان قربون اون اخم كردنت
شاپرک مامان مهدی
22 اردیبهشت 91 11:00
ای وروجک خیلی بلا شدی ها قربونت برم حالا راه بیفتی دیگه چه کارها که نمی خوای بکنی مامانی رو حسابی مرخصش می کنی