و من ادامه داشتم و وقت نشد ;)
بعد از کلی وقت برگشتیم ....یه چند تا مطلب نوشتم همش متاسفانهههههههههههههه پرید...گریهههههه.....چون وقت ندارم فقط عکساشو گذاشتم ....ایشالا سر فرصت مامان جون متنش رو هم تکمیل میکنم... عکس خودش گویای کامل شرایط تو من هست .
فقط بگم که کلی پیشرفت کردی و بزرگ شدی دخمل گلم.....
دوست دارم قد یه دنیاااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
امسال اولین سالی بود که من مامان بودم هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
و 10 ماهگیت با 6 روز تاخیر مبارک زندگیمممممممممممممم
١- قربون اون ژست حاجی بازاریت برم من ....هههههههه
٢- دوست دارم زندگیمممممممممممممممم
٣- قربون اون نگاهات مامانمممممممممممممممم.....
٤
٥
٦- وقتی کیمیا مچش گرفته بشه....
٧- و من تمام تلاشم رو مبکنم که با هر وسیله ایی دقایقی تو یه جا بند بشی.....
٨- تو شرح قبلیش گفته بودم که میره از رو تخت بالشت بر میداره و سرش رو میزاره روش و کلی کیف میکنه.....قربونت برم منننننننننننن
٩
١٠ - کیمیا در حال شیطنت....
١١
١٢- در حال بازی با ستاره(ستاره نینی کچلی هست که بابا واست عیدی گرفت و خودش این اسم رو روش گذاشت ...)
13- و شما از گردن سرش رو کندی و مرخص شد...
14- اشکال نداره با اینا بازی میکنم....
15 -ارتباط عمیق با ستاره ....اینجا یه کم سرش کنده شد فعلا ولی نفس میکشه...
16 - این کتاب رو خیلی دوست داری فکر منم به خاطر اون چشماشه هههههه
کیمیا : مامان ببین چشمام مثل خودم قلمبه است ....قربون اون چشمای معصومت مامانننننی...
17- کیمیای خوشحال
19 - کیمیا در پارک
19 -کیمیا و فضولی....
تمام وسایل خونه گوشه میز جمع شده و شما چه جوری رفتی اون کنار خدا داند و بس....
من شمعدون ها رو برداشتم و تو ادامه دادی
20 - اونو برداشتی اینکی که هست هههههه
21- همه رو برداری پایه این که جدیده!!!!
22- کیمیا در حال ذوق حیوون های رو دیوار که مدتی هست شدید بهشون علاقه مند شدی....
23 - و اما مگه این فضولی شما تمومی داره....
24- از عطر و کرم چیزی عایدمون نشد ببینیم اینجا چه خبره !!!!
25 - دیگه این روروئک نیست که منو میبره ....این منم که روروئک میبرم ههههه
26- اینجا داشتی خودت شیشه میخوردی تا اومدم ازت بگیرم تموم شد و پرتش کردی تو هوا !!!! و تبدیل شد به یه عکس هنری....
27 - این یک کابینت safe هست مخصوص مواقعی که مامان تو اشپرخونه کار میکنه و واسه اینکه از پاچه و پیراهن مامان اویزون نشی باید همون جا سرگرم بشی.....
٢٨- عاشقققققققققققققققققققققققققق بالکنیییییییییییییییییییی....کلا دددددددد به هر معنای ...اولین کلمهایی که به معنای واقعی فهمیدیش و با معنی خودش تند تند تکرارش میکنی....
کافیه یکی بره بیرون تو میدویی و پشت سرش میگی دد ..دد...خوشحالترین موقع ممکن وقتی هستی که داری واسه دد بای بای میکنی....
اینجا هم فکر کردی من حواسم نیست و داری نقشه میکشی چه جوری بری بیرون....
کافی یکی
29 - و مراحل بیرون رفتن...
30
31
32- تازه درم بستی که من یه وقت زخمتم نشه ....ههههههه
٣٣ - این پتوت رو خیلی دوست داری وقتی یه وفعه تو خونه پیداش میکنی کلی ذوق میکنی و باهاش دالی بازی میکنی......(بیچاره ستاره رو ببینید)
٣٤-
٣٥
٣٦- خداحافظی با راکر ....بیین چه بزرگ شدی گلم....یه موقعی روش لیز میخوردی و با دوتا پتو زیرت نگهت میداشتم.....
٣٧ -در حال رفتم به تولد بردیا گلیییییییییییییییییییییییی
٣٨
٣٩ -متاسفانه عکسی از جفتتون تو تولد ندارم جز اینکه هر دو بیهوش شدید و کنار هم لا لا.....
٤٠ -تولد امیرعلی گل
٤١
٤٢ - تولد ژینو خانممممم
٤٣
( پاورقی: شماره ها قابل توچه خاطره جون )
نمیدونم کی بتونم آپ کنم دیگه ولی کلی حرف گفتنی دارم واست .....
خیلی شیطون شدی مامان .....همه چیز یا جمع شده یا رفته بلندی....تمام درها با کفگیر و ملاقه بسته شده!!!جلو کتابخونه بسته شده و .......
قربونت برم منننننننننننننننننننن همه جوره......