و آنگاه که من 6 ماهه شدم......
چه زود گذشت باورم نمیشه به این زودی نیم ساله شدی عروسکمممممممم.......
و البته باور نمیشه که واکسن 6 ماهگی به این راحتی گذشت ....خدا میدونه که سر 2 ماهگی و 4 ماهگی چی کشیدی و ما چه کشیدیم نزدیک 9 ساعت واسه هردو از دردا جیغ زدی و گریه کردی نه شیر خوردی و نه خوابیدی ولی این دفعه نه....خیلییییییییییییییییییی رویاییی گذشت (فقط یه کم تب داری و بی حالی الان ولی از اون درد وحشتناک خبری نیستت که نیست ) و رفت تا 6 ماه دیگه ....اوفیییییییییی خدایا شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت.................
5 شنبه از راه دانشگاه به مناسبت 6 ماهگیت کیک و شمع و بادکنک خریدم ولی تا رسیدم خونه زودی رفتی واسه خواب شب .....صبح خودمون دو آماده کردیم واسه مراسم تولد 3 نفری ولیییییییییی........نمیدونم از بادکنک ترسیده بودب یا فکر میکردی الان میشینیم پشت کیک میخوایم چکارت کنیم تا میرفتیم با کیک ازت عکس بگیریم سریع لب ور میچیدی و گریههههههههههههه تا حدی که بی خیال شدیم هههههههه......جای دیگه مثلا تو تخت ازت عکس میگرفتیم شنگول ولی حاضر نشدی با کیکت عکس بندازی هههههه
بعد خواب ظهر دوباره تلاش کردیم واینبار موفق شدیم ........
6 ماهگیت مبارک عزیزم 60 سالگیتو جشن بگیری عسلممممممممممممم واست از ته اعماق وجودم ارزوی خوشبختی و سربلندی میکنم دخملممممممم
دوست داریم (من و بابا)
اصلا با من کار نداشته باشید من نخوام تولد داشته باشم کی رو باید ببینم؟؟؟؟؟کمککککک
بلاخره با کلی جینگولک بازی..........(بدشانسی فلش دوربین هم قاطی کرده بود عکسا تار شده یه کم گریههه )
و اما عصر .......
اینا دارن چکار میکننن دوباره!!!!!!!!!!!مگه من چکارشون کردم اخه..........
هههههه دوست دارم عسلممم به خداااااااااااااااااااا