و اما من تا نیم سالگی.....
از چند روز پیش میگی آّب ب ب ب ب و!!!!! واسه اولین بار گفتی ن!
دیگه اینگه خیلی باحال و منحصر به فرد میخوابی......
ببین:
حتما باید سر تو یه چیزی قایم بشه تا خوابت ببره....
کوچولوتر که بودی اینکارو که میکردی واسه اینکه یه وقت زبونم لال خفه نشی اون زیر می یومدم از روت بر میداشتم....تو هم این موضوع رو فهمیده بودی و هر وقت میخواستی ما بیام سراغت میرفتی ازیر ملافه یا پتو دوتا دست و دو پاهاتو می کشیدی و شروع میکردی غر غر کردن که یعنی من گیر کردم اوایل میاومدم مثلا نجاتت میدادم ....بعد دیدم نه داری کلک میزنی و خودت میتونی بیای بیرون چون وقتی تی وی رو تو اون حال یه دفعه روشن میکردم مثل جرقه میزدی بیرون!!!!!!!!!!!!
حالا اینکار واستت تبدیل به بازی شده و اگه پتو یا ملافه هم چیدا نکنی هر چی دم دستت بیاد از کتاب یا پیش بند و.... بر میداری میزاری رو چشمت و بازی میکنی....قربونت ای ادا اصولات برم مننننننننننن
دیگه جونم واست بگه.....
عاشق اینم که اینطوری توبغلم ول میشی ....
جواراب یه دقیقه تو پات نمی مونه اینقدر که ورجو ورجه میکنی ببین!!!!
خیلی دوست داری با شیشه آب بخوری.....
مال خودمه به هیچ کس نمیدمممممممممممم....جوجه ی من دوستتتتتت دارم