دارم بزرگ میشمممممم.....
امروز یکی از امتحانم رو دادم میشه گفت پراسترس ترینش رو دیگه ندارم تا 3 روز دیگه.....یه کم خیالم راحت شد گفت بیام واست بنویسم .....کلی حرف داشتم ولی همش یادم نیست از بس که دیر اومدم
اول ازهمه از نشستنت بگم ....تو پست قبلی خاله فهمیه گفت امتحان گفت ببین میشینه!!!!!خبر نداری خاله فهمیه من کلی وقته که میشینمممممممممم.....از بعد 4 ماهگی عاشق این بودی کما دستت رو بگیرم و خانم بنشینه.....ولی چون زود بود و ه کمرت فشار می اومد من خیلییییییییییی کم چون دوست داشتی می نشوندمت که تو عکسای قبلی هم بود.... از 5 ماهگی در حد 30 ثانیه مینشستی و بعد ولو میشدی بازم هنوز زود بود و من تمرینت نمیدادم ولی به محض اینکه 6 ماهت تموم شد دیگه کاریت نداشتم و و فضول هم عاشق نشستم بعد چند رو هم دیگه اصلا ولو نمیشدی هههههههه
اینم عکساش:
ای وای این باز با دوربینش اومد اگه گذاشت بازیمو بکنم......ههههه
دیگه اینکه غذا میخوری......هورااااااااااااا....به جرات میتونم بگم از روزی که به دنیا اومدی من انتظار این لحظات رو میکشیدم که اینقدر بزرگ بشی که من بهت غذا بدم ....عاشق غذا خوردن نینی ها و غذا دادن به نینی ها هستم.....و رسیددددددددددددددددد این موقع ....خدا هم منو دوست داشت تو شکمو هستی ههههههبا لعاب برنج شروع کردم 2 روز نمیدونی واسه یه لعاب برنج چه میکردی که ....مهلت نمیدادی قاشق بعدی پر بشه فکر میکردی کلش تو همین یه قاشق منم دارم میبرمش که بهت ندم ههههه تا میخوردی من برم که قاشق بعدی رو پر کنم دستم رو میکشیدی که بده بخورم.....بلد هم بنوردی قاشق رو مک میزدی ههههههه خیلی باحال بود.....فیلمش هست بعدا که بزرگ شدی بهت نشون میدم بعد چند روز یاد گرفتی خوشگل قورت بدی....کلی قاشق دوست داری به تو باشه میگی شیر هم با قاشق بهم بدید .....اب رو هم با لیوان بهت میدم هم با قاشق خیلی بامزه با لیوان اب میخوری بدنه لیوان رو لیس میزنی مثل بچه گربه هههههه قربونت برممممممممممم.......
بعد که رفتیم سراغ فرنی و سوپ ....سوپ رو از همون بار سوم اینا غلیظ بهت میدادم بیشتر دوست داشتی عق و اینا هم نمیزدی قشنگ قورتش میدادی......قربون اون خوردنت برم منننننننننننننن.......
کاسه و قاشق رو میشناسی وقتی از گرسنگی داری غر میزنی من کافیه کاسه ات رو بهت نشون بدم بفهمی غذا داره اماده میشه دیگه نق نمیزنی ههههه مثل بچه خوب منتظر بشی بیاد ...پیش بند رو نبسته دهنت بازه هههههههه قورت میدی خودت واسه قاشق بعدی دهنت رو باز میکنی قربونت برم عاشق غذا خوردنتم......8 ماهه که بودی یه سونو گرافی خیلییییییی دقیق رفتم بهم گفت اصلا نمیخواد واسه غذا دنبالش کنی !!!!! کاملا راست گفت فکر کنم معدت بزرگ بود هههههه
خلاصه سیر هم که بشی.....قاشق رو که میبرم سمت دهنت تش فوت میکنی و بعدش از پاشیدن غذا این ور و اون ور غش میکنی از خنده ههههههه منم میزارم بازی کنی میرم اب میارم تو فوت میکنیم و با هم میخندیم ......لحظه لحظه بودن باهات لذت بخشه.....و وقتی که من غذا میخورم:
کیمیا منتظر غذا که داره با دقت کاسش رو دنبال میکنه ببینه بلاخره کی پر میشه....
حالااااااا به به ....بههههههههههه