کیمیاکیمیا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره

کیمیا، دختری از ورای آسمانها

دارم بزرگ میشمممممم.....

1390/11/6 17:09
نویسنده : سمانه - امیر
810 بازدید
اشتراک گذاری

امروز یکی از امتحانم رو دادم میشه گفت پراسترس ترینش رو  دیگه ندارم تا 3 روز دیگه.....یه کم خیالم راحت شد گفت بیام واست بنویسم .....کلی حرف داشتم ولی همش یادم نیست از بس که دیر اومدممنتظر

اول ازهمه از نشستنت بگم ....تو پست قبلی خاله فهمیه گفت امتحان گفت ببین میشینه!!!!!خبر نداری خاله فهمیه من کلی وقته که میشینمممممممممماز خود راضی.....از بعد 4 ماهگی عاشق این بودی کما دستت رو بگیرم و خانم بنشینه.....ولی چون زود بود و ه کمرت فشار می اومد من خیلییییییییییی کم چون دوست داشتی می نشوندمت که تو عکسای قبلی هم بود.... از 5 ماهگی در حد 30 ثانیه مینشستی و بعد ولو میشدی بازم هنوز زود بود و من تمرینت نمیدادم ولی به محض اینکه 6 ماهت تموم شد دیگه کاریت نداشتم و و فضول هم عاشق نشستم بعد چند رو هم دیگه اصلا ولو نمیشدی هههههههه

اینم عکساش:

ای وای این باز با دوربینش اومد اگه گذاشت بازیمو بکنم......ههههه

دیگه اینکه غذا میخوری......هورااااااااااااا....به جرات میتونم بگم از روزی که به دنیا اومدی من انتظار این لحظات رو میکشیدم که اینقدر بزرگ بشی که من بهت غذا بدم ....عاشق غذا خوردن نینی ها و غذا دادن به نینی ها هستم.....و رسیددددددددددددددددد این موقع ....خدا هم منو دوست داشت تو شکمو هستی ههههههزبانبا لعاب برنج شروع کردم 2 روز نمیدونی واسه یه لعاب برنج چه میکردی که ....مهلت نمیدادی قاشق بعدی پر بشه فکر میکردی کلش تو همین یه قاشق منم دارم میبرمش که بهت ندم ههههه تا میخوردی من برم که قاشق بعدی رو پر کنم دستم رو میکشیدی که بده بخورم.....بلد هم بنوردی قاشق رو مک میزدی ههههههه خیلی باحال بود.....فیلمش هست بعدا که بزرگ شدی بهت نشون میدم بعد چند روز یاد گرفتی خوشگل قورت بدی....کلی قاشق دوست داری به تو باشه میگی شیر هم با قاشق بهم بدید .....اب رو هم  با لیوان بهت میدم هم با قاشق خیلی بامزه با لیوان اب میخوری بدنه لیوان رو لیس میزنی مثل بچه گربه هههههه قربونت برممممممممممم.......

بعد که رفتیم سراغ فرنی و سوپ ....سوپ رو از همون بار سوم اینا غلیظ بهت میدادم بیشتر دوست داشتی عق و اینا هم نمیزدی قشنگ قورتش میدادی......قربون اون خوردنت برم منننننننننننننن.......

کاسه و قاشق رو میشناسی وقتی از گرسنگی داری غر میزنی من کافیه کاسه ات رو بهت نشون بدم بفهمی غذا داره اماده میشه دیگه نق نمیزنی ههههه مثل بچه خوب منتظر بشی بیاد ...پیش بند رو نبسته دهنت بازه هههههههه قورت میدی خودت واسه قاشق بعدی دهنت رو باز میکنی قربونت برم عاشق غذا خوردنتم......8 ماهه که بودی یه سونو گرافی خیلییییییی دقیق رفتم بهم گفت اصلا نمیخواد واسه غذا دنبالش کنی !!!!! کاملا راست گفت فکر کنم معدت بزرگ بود هههههه

خلاصه سیر هم که بشی.....قاشق رو که میبرم سمت دهنت تش فوت میکنی و بعدش از پاشیدن غذا این ور و اون ور غش میکنی از خنده ههههههه منم میزارم بازی کنی میرم اب میارم تو فوت میکنیم و با هم میخندیم ......لحظه لحظه بودن باهات لذت بخشه.....و وقتی که من غذا میخورم:

کیمیا منتظر غذا که داره با دقت کاسش رو دنبال میکنه ببینه بلاخره کی پر میشه....

حالااااااا به به ....بههههههههههه

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مهسا
6 بهمن 90 20:54
سلام قربونت برم من عزیزم که دیگه حسابی شیرین و شیطون شدی خیلی نازی چه قشنگ نشسته و چه با مزه غذا می خوری نوش جونت عزیزم خیلی دوست دارم می بوسمت
خاطره مامان بردیا
6 بهمن 90 23:22
وای چقدر این عکسات و دوست دارم هر چی می خوری نوش جونت خاله جون.. بردیا هم مثل خودت شکمو هستش
خاطره مامان بردیا
6 بهمن 90 23:22
مامانی دیگه کم کم باید به فکر صندلی غذا باشی واسه عروسما


خیلی دوست دارم ولی اصلااااااااااا جاشو ندارم همین الانم هم تو خونه باید به خاطر وسایل کیمیا لی لی راه رفت !!!!امیر میگه یکی رو از دور خارج کن یکی دیگه بیار ولی همش فعلا لازمه تازه قراره روورئک هم اضافه بشه.....یه فرش 6 متری هال شامل:راکر،کالسکه،تشک بازی،اسباب بازی و روروئک...
melika joni
7 بهمن 90 1:44
mashala khale jooon ,,che dokhtar nazi hasti shoma
خاطره مامان بردیا
7 بهمن 90 11:33
سمانه دقیقا خونه ما هم همین شکلیه. به همسری می گم 73 متر خونه امونه 70 مترش وسایل بردیاسسسسسسسسس

اون 3 متر هم باید اسباب بازیهاش ولو باشه تا می بینه دارم جمع می کنم میاد می شینه جیغ می زنه که چرا داری جمع می کنی


هههههههه قربونش برمممممممم....من وقتی میخوابه جمع میکنم بیدار میشه دوباره ولو میکنه منم تا بیداره کاریش ندارم ههههه....
اخه من همسرم هم به شلوغی و زیادی وسایل خونه حساسه چندین بار هم گفتم ولی مخالفت کرده میگه واجب نیست!!!منم فعلا تو راکر و کالسکه یا رو مبل بهش غذا میدم!!!چه کنیم؟!
سپید مامان علی
8 بهمن 90 18:33
مبارک باشه غذا خوردن کیمیا جووونی چه کارهایی میکنی بلا خانوم قربون شیرین کاریهات بشممممممممم
صوفی مامان رادمهر
9 بهمن 90 14:59
نوش جونت خانم خانما... بزرگ شدنت مبارک نازنین
مامان الینا
15 بهمن 90 14:22
وااااااای نازی نوش جونت باشه عزیزم