من و کارام به روایت تصویر
در ادامه پست قبلی که مامانم شرح احوالات منو گفت عکسام هم وارد میشود......
1- اول از همه بگم که من با کسی شوخی ندارم.....ههههههههه قربون اون جذبه ات مامان
یه کم مامانم از کارام تعریف کنه تا بعد شیطنت هام !!!
2- اینجا پشت در حمام میکوبی و منتظر که بابایی باید بیرون ....گفته بودم که عاشق حمام و گلاب به روتون wc هستی!!
3- یعنی چرا نمیاد!!من چکار میتونم بکنم؟!
4- مامان گفته بود که من خودم آب میخورم
5- اونقده پتوم رو دوست دارمممممممممم این یکی رو هر جا میرم چهاردست و پا با خودم میبرم هههه
6- غیر از پتوم ماژیک و خودکار و هویجم دستم بیام دیگه ولش نمیکنم!!
7- اینقده حال میده که دور تا دور میز میتونم بیگرم و برم یوهوووووووووووووو
8- مدل جدید تماشای تی وی ....خدااااااااااااااااا ...عاشقتم
9- عاشق این بالکن و توتوهای تو آسمونم....اینجا هم یکیش رو دیدم دارم اشاره میکنم ....مامانم دیگه این بالکن رو تمیز کرده همه چیز توش رو هم برداشته و فرشش کرده واسه من که هر وقت عشقم کشید راحت برم توش و بازی کنم.....ولی از وقتی این کارو کرد چون فهمیدم یه کار مجازه دیگه توش نمیرم ههههه میدونید که کیفش به اینه که بگن نرو و من برم !!!
10
11- اینقدر من لواشک دوست دارم !!!!
12- ولی هر وقت میخورم با لباسام شوت میشم تو حمام!!نمیدونم چرا !!!
13- و در پایان این قسمت من و دوقلوهای دختردایی مامانم آوا و نیما
(به هویج دقت کنید!! از صبح یه هویج دستمه تا وقتی که بخوام مامانم در بیاره از تو دستم ...مگر اینکه گمش کنم!)