من و جوجه هام
از بس من واسه این پرنده های تواسمون و مرغ مینا خاله افسانه ذوق کردم مامان واسم 2 تا جوجه خریده اینقدر نازن ولی من تو همون قفس باشن دوسشون دارم ..بیرون بیان میترسمممم
مامان یه کم اوردشون بیرون من یه کم نگاشون کردم بعد که اومد سمتم یه لگد جانانانه زدم بهش و با جیغ و گریه پریدم تو بغل مامانم هههههه
(مامان:بیچاره جوجه یه جیغی زد از لگد کیمیا)
مامانم هم دید من میترسم دیگه بیرون نیاورد منم تا تو فقس بودند باهاشون بازی میکردم اینقدر فقس این بیچاره ها رو تکون دادم که مامانم گفت الان میکشیش.... برد گذاشت تو بالکن ههههه منم میرم از پشت پنجره تو بالکن نگاشون میکنیم
تاق تاق جوجه های بیچاره
به انگشت دست چپ کیمیا دقت کنید هههه
اینقدر این بیچاره رو تکون داد ظرف غذا و ابشون ریخت ...طفلی ها.... اینجا دیگه مامانم بردشون
اینم جوجه های کز کرده از دست کیمیا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی