کیمیاکیمیا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره

کیمیا، دختری از ورای آسمانها

مدل جدید خوابیدن!!!

1390/11/30 12:15
نویسنده : سمانه - امیر
687 بازدید
اشتراک گذاری

دخترک من عاشق هر چیزی که نباید بهش دست بزنه هست!!! مثل کنترل،تلفن،موبایل و ......ببین چه جوری خوابید !!!فقط من موندم که تو که دو تا دستت اشغال بوده چه جوری پتو دادی رو سرتتعجب...اخرش هم نفهمیدم فقط دیدم اینطوری خوابیدی!!!!!!!!!!

ههههههه

جون و دلم بگه از پریشب که رسما منو دیوانه کردی.....جمعه شب ساعت 9:45 خوابیدی منم خوشحال که اخ جون خوابید .... چقدر خوش خیالم من!!!ساعت 10:30 با گریه بلند شدی.....پیدا بود خوابت میومد ولی پریده بودی و بدخواب شده بودی...تا ساعت 1:45 شب بدون وقفه گریه کردی ...جیغ زیدی و نق زدی خداااااااااااااااااااااااااااااااااا سرم داشت میترکید به خدا....فقط شاید یه ربع که جلو اینه و پشت پنجره میبردمت ساکت میشدی....نه بازی میکردی نه تی وی میدیدی نه میخوابیدی نه شعر هیچیییییییییییییییی ارومت نمیکرد....عزمت رو جزم کرده بودی مخ منو همون شب بترکونی راحت شی....بابا که 12:30 اینا بود خوابید منم ساعت یه ریع به دو صبح کاپشن کردم تنت رفتیم پارکینگ یه کم چرخوندمت خوابیدی.....شایدم حق داری از صبح تو فسقل جا سر میکنی کلافه میشی دیگه ....تو که از جیغ امون نمیدادی همین کاپشن کردم تنت فهمیدی میخوای بری دددد ساکت شدی!!!!! تو که تو کالسکه میزاشتمت چکار میکردی خدا میدونه قشنگ نشستی مامان اماده شد رفتیم......امدیم بالا... به 3 ثانیه من غش کردممممممممم

خوابت بهتر شده ولی متاسفانه حد وسط نداری یا همیچین خودت میخوابی که میمونم .....کلی قربون صدقت میرم... یا کاملا دیوانه میکنی بخوابی......

ولی من خیلییییییییی دوست دارم اگه نوشتم واسه اینه که بدونی چکار میکردی...وگرنه من همه جوره در خدمتم خانم خانما.....فقط حواست باشه زنده من به دردت میخوره هاچشمک

اینم یه عکس از خواب دیشبت که خیلیییییییییییییی ناز خوابیده بودی از بس دیگه زیادی به پهلو میشی یه دفعه وسط خواب دمر میشی بعد گریه که من چرا تو خواب دمر شدم گردنت رو با چشم بسته میگری بالا و غر غر میکنی تو خواب....منم  برت میگردونم دوباره میخوابیقهقهه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

مهسا مامان مرسانا
30 بهمن 90 12:26
چه بامزه خوابیده.....
صوفی مامان رادمهر
30 بهمن 90 13:09
واییی جیگرتو برم انقدررررر شیرین خوابیدی می دونم که من عاشق این افکتای خواب توام... خیلی خیلی این عکست رو دوست دارم... با کنترل و پتو روی صورت
سپید مامان علی
1 اسفند 90 7:49
هههههههههههههه چه با حال خوابیده این جیگررر طلا اینقدر کیف میده رو مخ مامان باشی
هدی مامان مبین
1 اسفند 90 17:14
چجوری نخوردیش؟؟؟؟؟؟؟؟؟ وایییییییییی خدا خیلی ناز خوابید کیمیا دوستت دارم خاله
خاله فهیمه
1 اسفند 90 21:03
یعنی بهت بگم برام تعریف نشده است واژه "خودش خوابش برد" باورت نمیشه!
نازی وقتی دارن جبغ و فریاد میکشن آدم دلش میخواد همه در بزنه که یکم فرار کنه اما همین که خوابش میبره میگه آخی ! نازی! من که یکم بیشتر از حد معمول می خوابه دلم هواش میکنه می خوام صداش کنم انگار نه انگار که با بدبختی خوابیده!
راستی معما که مطرح کردی هم به نظرم اول پتو کشیده بعد دو تا دستش رو رو زمین دنبال کنترل گشته پیداش کرده و با خیال راحت خسبیده


نگران نباش عزیزم واسه منم تا 5 ماهگی حدودا کاملا نا اشنا بود....درست میشه ولی یادت نمیرههههههههه مثل من که چه به روزگارت اورد تا میخوابید ههههههه

shabnam
2 اسفند 90 18:45
booooooooos
مهسا
2 اسفند 90 20:12
قربونت برم کیمیا جون عاشق مدل خوابیدنتم گلم
ثمين
4 اسفند 90 21:32
سلام اومدم ازتون دعوت کنم تا از نمایشگاه هفت سین دنیای نفیس دیدن کنید منتظرتون هستم
سمیه مامان امیرعلی
8 اسفند 90 15:37
خدایییییش چجوری با اون دو تا کنترل خوابیدی ورووووووووووجک
سیده هاجر حسینی
8 اسفند 90 15:47
بووووس ....