کیمیاکیمیا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 1 روز سن داره

کیمیا، دختری از ورای آسمانها

درگیری های ما و کیمیا در روزهای اخیر

ای خدا که چقدر این موجودات(نوزادان) باحالن ، کلا درگیرن ،تو خواب یه دفعه بلند میخنده، گریه شدید میکنه، غرغر میکنه ،زور میزنه.....قربونت برم من.... درگیری اصلی ما وکیمیا شب هاست ، اوایل خوشحال بودیم میگفتیم اخی چه بچه خوبی شب ها میخوابه ولی غافل بودیم که بلههههههه مونده تاهویت نشون بده.....این فسقلی از دل درد یا چیز دیگه نمیدونم، شب ها خوب نمیخوابه یا من یا امیر باید راهش ببریم یا بغلش کنیم وگرنه جیغ های بنفشی میزنه که بیا و ببین  ،پیداست خوابش می یاد ولی خوابش نمیبره و به خودش میپیچه و کلافه میشه و نتها راه چیه؟ گریه و جیغ ....اخی بمیرم اینقدر کوچیکه هنوز که پستونکم نمیتونه درست بگیره تا بیاد نفس بگیره از دهنش میفته ، پس ما باز...
16 مرداد 1390

کیمیا و آلرژی

کیمیا رو دیروز با جواب ازمایش بردیم دکتر فوق تخصص گوارش اطفال ....گفت الرژی داره به یه سری مواد غذایی ، و به خودش پیچیدن ها و بی قراری شب هاش و زور زدن ها و گریه هاش هم مال همینه که به خاطر حساسیت موقع دفع اذیته ...بمیرم....جیگر ادم از این  رنج و عذابی که میکشه موقع دفع کباب میشه... درمانشم اینه که به نوعی من هیچی نخورم ....اصلش لبنیاته و گوشت گاو و گوساله.... وهر چی اینا توشه (یعنی هیچی دیگه ) بیسکوییت ها ،کیک و شیرینی(زولبیا بامیه هم ممنوع ) البته دکتر دیروز گفت تخم مرغ و رب اشکال نداره ولی دکتر خودش و کسایی که نینی هاشون اینطوری بودن میگن نخور....بدون رب نمیشه غذا خورد که اخه، عین کوفت میمونه ولی من به خاطر تو تحمل ...
11 مرداد 1390

خاطره ایی تلخ از 22 روزگی کیمیا

امروز کیمیا خیلی بیحال بود از صبح خواب بود فقط بلند میشد تو خواب یه کم شیر میخورد و میخوابید....تا حدی که  یه کم که بیدار بود بردیمش حمام، ولی حتی تو حمام هم خوابش برد هر چی آب میریختم روش و به صورتش اب میزدم بیدار نمیشد ، بعد از حمام هم وقتی داشتیم لباس تنش میکردیم به طرز وحشتناکی بالا آورد یعنی خیلیییییییی زیاد بالا اورد مثل ادم بزرگ ها ، بعدشم یه کم کوچولو شیر خورد و دوباره خوابیده!!! ، هم من ، هم امیر ترسیده بودیم، هنوزم نگرانم تا بیدار نشه و سر حال نبینمش و شب تا صبح بیدار نگهمون نداره خیالم راحت نمیشه..... تازه باید ازش نمونه ادرار و مدفوع بگیریم (اخه تو مدفوعش خون دیدیم )ولی نمیتونیم اخه باید تا گرفتیم 20 دقیقه ایی ...
6 مرداد 1390

کیمیا و خوابیدنش

اینم از انواع خوابیدم کیمیا ما که عین ادم بزرگاست قربون اون خوابیدنت برم من مامان..... وای که عاشق این عکستم خداااا دلم غش میره اینو میبینم.... اینجا داری تو خواب میخندی....عزیزززممممم ...
5 مرداد 1390