کیمیاکیمیا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 5 روز سن داره

کیمیا، دختری از ورای آسمانها

کیمیا و شیطنت هاش!!!

1390/12/20 14:31
نویسنده : سمانه - امیر
721 بازدید
اشتراک گذاری

حسابی شیطون شدی ....من عاشق شیطنتت هات هستم عزیزمممممممم

من کیمیا دو دندونه هستم مامانم میخواد از کارای روزانه من تعریف کنه نیشخند

قربون اون دو تا دندون فسقلیت بشم من

شیطنت اول: کیمیا در حال پاره کردن جزوه های مامانش!!!!

حالا ریزتر.....

حالا ملاچه اش کنم.....

خلاصش  کردم دیگه !!

ای وای مامانی پیدام کردی؟!چشماسترس

اگه ازم گرفت برم سراغ چی؟؟؟؟؟اونا خوبن ها!!!

اااااا اون یکی موند که... بیا ببینم حساب تو رو نرسیدم......

و اینهم سرانجام جزوه‌های من!!!!!نینی داری یعنی همین دیگه ...خوبه کارم باهاشون تموم شده بودابله

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

شیطنت دوم: کیمیا در حال نابود کردن آویز تخت.....

دیگه دستت به آویز تخت میرسه ....اینقدر میگیری میکشی تا بیفته و  تو هم بخوریش!!!!

کیمیا: از کجا بکشمش که با یه حرکت بیاد پایین!متفکر

بلاخره انداختیش....

حالا نوبت چیه؟میگه میشی چیزی به دست من برسه من با دهنم تستش نکنم ههههههه

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------

شیطنت سوم: کیمیا در حال کشتی گرفتن با صندلی!!!خدایییییییییییییییییییییی من هیپنوتیزم

 

ببین چه حالی هم میکنه .....ههههه ....قربونت برم منننننننننن

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

شیطنت چهارم: کیمیا در تلاش به رسیدن به کله مرغش!!!!دومین اسباب بازی مورد علاقه بعد از اون عروسک خدا بیامرز این هرم هوشه که اون مرغه رو سرشه.....

منو دید یه کم غر غر کرد که بهش بدم منم اعتنا نکردم ههههههه

ولی بیخیال نشد تا بهش رسید هههههه

کیمیا :  گرفتمشششششششششششش از دست من در میری ههههه فکر کردی

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------

شیطنت ینجم: عاشق اینی که سیم لپتاپ منو بکشی و طبق معمول بخوری.....خیلییییییییییییی این کارت خطرناکه چون وقتی بلافاصله میکشی هنوز توش برق داره.....ولیییییییییییییییییییی، کافی یه لحظه چشم منو دور ببینی.....

کیمیا: اینا که گفتی در مورد من بود!!!متفکر تو بگو کی باور میکنه هههههههاز خود راضی ببینید من چه خانممممنیشخند

قربون اون نگاهات مامانیییییییییییی

کیمیا: بی خیال بزار بگه ....من برم به کارم برسم هههههه

اگه زمین هم باشی گیر میدی به آداپتورش!اون کاغذ هم زاپاس مگه داشتی که اگه اونو ازت گرفتم یه چیز دیگه باشه ههههههه ....نگاش کن ترو خدااااااااااااا

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------

شیطنت ششم: معلومه دیگه با جدیت تمام ......

منم بردمش عقب همه رو....

حالا کیمیا :اونا رو بردی عقب هنوز کنترل ها که هست هههههه

 

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------

شیطنت هفتم : پرده بازی!!!!عاشق پرده آشپزخونه ایی ....کلی باهاش سرگرم میشی منم به درو از نق نق های تو به کارام میرسم ......

اون روز بعد یه کم بازی کردم که صدات نمی یومد.....دیدم داری غر غر میکنی نگاه کردم دیدم با روروئک پیچیدی لای پرده  و گیر کردی ههههه کلی ازت خندیدم و آزادت کردم .....

و کیمیا در حال بازی با پرده و گیر کردن و  بعد هم آزاد شدن هههههههقهقهه

عاشق این عکسم...خیلی دوسش دارم.....قربون اون نگاهای شیطونت برم منننننننن

و آنگاه که مامان شانس آورد من قدم به اون بالا نمیرسه هنوز هههههههه

عکسا خیلی زیاد شد ولی اشکال نداره ....اخه هیچی مثل عکس توصیف روزگار ما رو نمیکنه چشمکنیشخند

دوست دارم مامان سالم باشی و شیطنت کنی که معنی اینه که سالمی و خوشحال

و کیمیا خسته از اینهمه تلاش .....با این خستگی بازم میکشی آدمو تا بخوابیکلافه چشمک

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (19)

صوفی مامان رادمهر
14 اسفند 90 13:11
قبول نیست... من همین الان می خوام شیطنت های کیمیا رو بخونم یعنی چی که بعدا...
مامان ماهان نفسی
14 اسفند 90 14:27
راستی یه خبر براتون دارم شنیدید . . . . . . . . باباتولد دخملمونه تولدت مبارک خانمی
خاطره مامان بردیا
14 اسفند 90 18:28
مردم آزارررررررررررررر
بابا
15 اسفند 90 13:50
خوب وقت نکرده بنده‌ی خدا ... من خودم شاهدم ... تا آخر :دی
خاطره مامان بردیا
15 اسفند 90 17:53
ای وای سمانه خیلی باحال بود. باورت نمی شه چقدر خندیدم از عکسای پاره کردن جزوه ها. چه با حرص هم پاره پوره می کنه. بردیا هم اون آویز تختش و انقدر کنده که آخر سر شکسته و الان بنده با چسب قطره ای محکمش کردم دیگه نمیتونه بکنه. تو هم امتحان کن راستی اون روز خونه شما هم داشت آویز تخت کیمیا رو می شکوند که ازش گرفتم کم کم داره از این خشونته خوشم میادا
sara
15 اسفند 90 18:13
قربون این دخمل برم با این شیطنت هاش .....مثل آوا به جزو مامان علاقه داره من که خیلی وقته اویز تخت اوا رو برداشتم ...همش میکشید تا دیگه برئاشتمش ....
صدیقه
16 اسفند 90 1:29
الهی فدات شم ...............ماشالله تا می تونی شیطونی کن عزیزم مامانت چیزی گفت با من ............................
مامان سمی
16 اسفند 90 9:37
باید ترنجمو بفرستم پیشش آموزش شیطنت ببینه خیلی ذوق میکنم براش کیمیا جون تا میتونی مامانو اذیت کن نمک به جونش دلم میخواد لپشو گاز بگیرم


خاطرت جمع خودش شیطون میشه ...کیمیا رو هم اموزش میده....اینا تو خونشونه شیطنت
سمیه
16 اسفند 90 15:45
سالم باشه و شیطنت کنه غزیز.خدا برات حفظش کنه
مهسا مامان مرسانا
16 اسفند 90 18:00
قربونش برم که شیطنت ها ش هم قشنگه.....مواظب دخملی باشی ها.....خیلی پست جالب بود مرسی
مهسا مامان مرسانا
16 اسفند 90 18:00
قرونش برم که شبطنت هاش هم قشنگه...مواظب دخملی باشی ها
خاله فهیمه
16 اسفند 90 19:22
فسقله! قربون شیطنت هاش کیمیا رو که میبینم می گم برسم به کارهان تا عرفان بزرگ نشده! بابا ای ول مقاله می خونی!!!! من اصلا نمی تونم تمرکز کنم! نمی دونم چرا؟؟؟؟!!!! حتی وقتی عرفان خوابه! دخملکت رو یه بوس بکن و فشارش بده!!!
خاله فهیمه
16 اسفند 90 19:50
راستی دندونهاش خیلی باحاله !!! می دونستی من اول دندون های بالا درآوردم!!! وای که از یه مدت دیگه مصیبت دندون مسواک زدن داری ها ها ها (نمی دونم به کی می خندم انگار نه انگار که خودم هم نی نی دارم!!!!!)
سمیرا مامان آنیتا
17 اسفند 90 11:04
ای شیطون خوردنی
مامان رانیا
17 اسفند 90 19:26
بوسسسسسسسس
هدی مامان مبین
18 اسفند 90 16:46
هزار ماشاالله خیلی شیرینی همه ی شیطونیاتم در عین جدیت بود عاشق قیافه ی جدی اتم ماشالا
سمیرا
19 اسفند 90 9:37
خلاه قربونت بره با اون چشات،عزیییییییییییییزم من که دارم روز شماری می کنم این هفته هم تموم شه بیاین خوشکلم
خاله الهه
24 اسفند 90 19:10
با همین شیطنتاش میخواد خودشو تو دل همه جا کنه دیگه.بزرگ بشی چی میشی نففففففففففس
مرضیه
27 اسفند 90 15:54
آخ خدااااااا، چقدر این دخترت شیطونه هاااا، جون میده واسه خوردن، قسمت گیر کردن تو پرده و پاره کردن جزوه هاتم خیلی با حال بود. هزار تا بوووووووووووووووووس کیمیا