کیمیاکیمیا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 13 روز سن داره

کیمیا، دختری از ورای آسمانها

شیرخشک

1390/11/22 15:22
نویسنده : سمانه - امیر
743 بازدید
اشتراک گذاری

بعد از 1 ماه تلاش من و بابا بلاخره شیرخشک خوردی .....اخه من از هفته دیگه باید برم سر کلاس 6 7 ساعتی نیستم ......خدا رو شکر......ممنون که همکاری کرده عسلم دوست دارم و عاشقتمممممممممممممممم

نحوه گرفتن شیرخشک واسه کیمیا چون من خودم خیلی دنبال راه بودم ...میگم واسه کسایی که مشکل من رو دارن:

اول تو فرنی میریختم نمیخورد ...مقدارشو کم کردم و با فرنی یه قاشق فرنی و یه قاشق آب دادم خورد تا تو فرنی بهش عادت کرد ولی بازم خودشو نمیخورد.....بعد از اون سعی کردم با قاشق بهش بدم خیلی رقیق درست کردم و یه کم سیب توش رنده کردم و سیب هاشو جدا کردم یعنی فقط یه کم طعم سیب گرفت ....بعد با قاشق و یه قاشق آب دادم خورد ....با بعدی با یه پیمونه شیر که 30 سی سی آب میرنن من 100 سی سی آب زدم و 20 سی سی آب سیب قاطی کردم ....با یه کم غر غر  و از دست باباش خورد ...چون منو میدید شیر خودمو میخواست....بار بعدی با همین ترکیب 2 پیمونه آب زذم خورد تا کم کم میزان آب سیب رو هم از توش کم کنم تا خودشو بخوره......

امیدوارم واسه مثل من ها بدرد بخورهچشمک.....

اخه مامان جون به خاطر الرژیت به من خیلی داره سخت میگذره و سلامتیم در خطره .....همه دکتر ها گفتن تا 9 ماهگی تو نیاز اساسی به شیر مامان داری و بعدش خیلی مهم نیست اگه تا 9 ماهگی یه کم بهتر شدی و من تونستم یه چیزایی بخورم بهت تا 2 سالگی میدم اگه نه دیگه بعد 9 ماهگی باید شیر خشک بخوری و بهتره که از الان بهش عادت کنی....

دوست دارم خیلییییییییییییییییییییی زیاد....هر وفت تو شیرخشک میخوری من کلی غصه میخورم که چرا نمیتونم بهت شیر بدم همیشه.....گریه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

مهرنوش
22 بهمن 90 16:10
سلام عزیزم
خیلی از آشنائیت خوشحال شدم .. حس خوبی نسبت به شما و کیمیای خوشگلت دارم.. امیدوارم همیشه موفق باشی .
با اجازه لینکت رو تو پیوندهای جیگیلی می ذارم شما هم دوست داشتی بذار!
همیشه موفق باشی


ممنون حتما
مهرنوش
22 بهمن 90 16:12
سلام موفقیتت رو تبریک می گم..
کیمیا خانوم خیلی نازه

با تبادل لینک موافقی؟


البته..
مهدیه مامان همتا
23 بهمن 90 9:35
عزیزمم بالاخره موفق شدی تبریک کیمیا جونم همیشه شادو سلامت باشی
خاطره مامان بردیا
23 بهمن 90 13:20
پس بالاخره این همه پشتکار و تلاش جواب داد. خدا رو شکر
سمانه جون انقدر واسه شیر دادن خودت و اذیت نکن.. تو که چند ماه دادی پس نگران چی هستی؟ تازه از یک سالگی به بعد هم دیگه غذای اصلی بچه شیر نیست. پس به خودت برس. مطمئن باش خود کیمیا جون هم اونطوری کمتر اذیت می شه. شیر خشک هم اونقدرا که فکر می کنی بد نیست. تازه به قول دکتر بردیا خیالت راحته که همه ویتامین ها و آهن و کلسیم و .. توش هست. ولی تو با این شرایط و حساسیت کیمیا جون همش باید نگران این باشی که ویتامین ها همه بهش می رسه یا نه؟!! آخه خودت که نمی تونی هیچی بخوری دختر...


اره درست میگی ولی من .... هستم دیگه هههههه


صوفی مامان رادمهر
23 بهمن 90 14:30
تو دنیا صحنه ای زیباتر از صحنه شیر دادن یه مامان به فرزندش نیست.. من که خودم هیچ تازه یه مامان دیگه به نی نیش شیر می ده من گریه ام می گیره... مطمئن باش کیمیا بزرگ که بشه به خاطر این فداکاریت ازش تشکر می کنه، یه تشکر دخمرونه زیبا... من عاشق شیر دادن به رادمهرم... تازگیا که داره ادا در میاره و نمی خوره انقدرررر غصه می خورم که نگو... مامان فداکار سالم باشی همیشه
sara
23 بهمن 90 14:38
عزیزم .....ره منم شنیدم تا 9 ماه کافیه ...خودتو نگران نکن سمانه جون ....درست میشه ...شبها توی خواب بهش بده شیر خشک ...
خاله فهیمه
23 بهمن 90 16:27
باز هم تبریک
راستی واسه سر کار رفتن هم می تونی تویه هفته شیرت رو براش فیریز کنی! تا یک ماه هیچ اشکالی نداره که شیر فیریز شده رو نگه داری کنی
من که هر وقت بتونم دارم این کار رو انجام می دم برا زمانی که می خوام برم دانشگاه !
راستی موفق شدم و 3 تا درس دو روز برداشتم فکر کن !


شیر ندارم دیگه فهمیه جون که بدوشم کم شده ولی من تا سه ماه نگه داشتم و بهش دادم خورده شیر فریز شده ....خوشحالم که درسات جور شد خودتو اماده کن که خیلی سخته ولی میگذره
ممنون بابت تعریفت
مامي گل
24 بهمن 90 17:36
عزيزم خوشحالم كه موفق شدي اميدوارم زودتر الرژي كيميا جون خوب بشه ولي سلامتي خودتم خيييييلي مهمه به سلامتيه ماماناي فداكار و مهربون
lish
24 بهمن 90 18:35
نوش جون کیمیا جون بوسسسس
سپید مامان علی
24 بهمن 90 19:01
تبریک تبریک که بالاخره کیمیا جونی شیر خشک خورد سمانه جور غصه نخور کیمیا جون به یک مامان سالم نیاز داره البته ان شاءالله که آلرژیش کم میشه و میتونی بهش شیر خودتو بدی
مهسا مامان مرسانا
25 بهمن 90 0:55
تبریککککککککککککککک......ان شاالله که این الرژی دست از سر مادر ودخمل بر داره....
سرور مامان فراز
25 بهمن 90 8:49
خدا رو شكر
بهت افتخار ميكنم كه اين اطري با استواري داري شير ميدي . مطمئنم كه خودت هم در آينده به خودت افتخار ميكني


ممنون سرور جون
سمیرا مامان آنیتا
25 بهمن 90 15:02
روزی که آنیتا برای اولین بار شیر خشک خورد من رفتم طبقه بالا های های گریه کردم ... این قدر همسری دلداریم داد تا گریم بند اومد ... حس میکردم دخترم ازم جدا شده ..
حیف که منم نتونستم شیر بدم ... باز خوبه که کیمیا جون 7 ماه خورد



پس میفهمی چی میگم....من دلم از این میسوزه که شیرم خیلی خوبه و زیادددددددد ....خیلی دلم میسوزه که همچین شیری رو میخوام ازش دریغ کنم....قرار بود 6 ماهگی قطع کنم دلم نیومد گفتم 9 ماهگیی....حالا همسرم میگه من میدونم عید شد 9 ماهش میگی تا یک سالگی بدم.....ههههههه
خیلی سختههههههههههههه منم همین حس رو دارم وقتی کییا شیرخشک کیخورد حس میکردم دیگه مال من نیست!!!!
تازه همون اول بوده راختره ...فکر کن الان داره میخوره در میاره یه نگاه بهت میکنه میخند دوباره حمله میکنه میخوره...اصلا دلم میرهههههههههه ...یا باهاش بازی میکنه بعد وقتی میخوام دیگه ببندم یعدفعه ایی میپره میخوره و منو میگیره....اینا همش یه حس های قشنگی که دیگه بدست نمیاد.....
همش میگم کاش شیرم خشک بشه که حداقل دلم نسوزه بگم نداشتم ...ندادم ....نه اینکه اینهمه شیر دارم ...بهش هم ساخته بخوام ندم ....
خلاصه گریههههههههههههههههههههههههه
خاله فهیمه
25 بهمن 90 16:57
سمانه جونم غصه نخور بدون توش حکمته و مثه همیشه خود خدا کمک می کنه و درست میشه
تو وظیفت رو انجام دادی ... اینکه الان می خوای بهش ندی واسه سلامتی خودت کار خوبیه و ان شاالله که پشیمون هم نمی شی.... ان شاالله که آلرژی خوب بشه و بتونی ادامه بدی دوس جونم


ممنون فهیمه جون ...هنوز مطمئن نیستم که دارم کار درستی میکنم یا نه